معنی بریدگی بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع , کردن، کم کردن، تراش دادن (الماس وغیره)، عبور کردن گذاشتن، برش، چاک، شکاف، معبر، کانال، جوی، تخفیف, معنی بریدگی بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع پ کردن، کم کردن، تراش دادن (الماس وغیره)، عبور کردن گذاشتن، برش، چاک، شکاف، معبر، کانال، جوی، تخفیف, معنی fcdb;d fcdbj، ;sdoتj، ;ssتj، ]dbj، xbj، /اci lcbj، rzu , lcbj، lk lcbj، تcاa bاbj (اgkاs mydci)، ufmc lcbj ;vاaتj، fca، ]اl، alاt، kufc، lاjاg، [md، تotdt, معنی اصطلاح بریدگی بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع , کردن، کم کردن، تراش دادن (الماس وغیره)، عبور کردن گذاشتن، برش، چاک، شکاف، معبر، کانال، جوی، تخفیف, معادل بریدگی بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع , کردن، کم کردن، تراش دادن (الماس وغیره)، عبور کردن گذاشتن، برش، چاک، شکاف، معبر، کانال، جوی، تخفیف, بریدگی بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع , کردن، کم کردن، تراش دادن (الماس وغیره)، عبور کردن گذاشتن، برش، چاک، شکاف، معبر، کانال، جوی، تخفیف چی میشه؟, بریدگی بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع , کردن، کم کردن، تراش دادن (الماس وغیره)، عبور کردن گذاشتن، برش، چاک، شکاف، معبر، کانال، جوی، تخفیف یعنی چی؟, بریدگی بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع , کردن، کم کردن، تراش دادن (الماس وغیره)، عبور کردن گذاشتن، برش، چاک، شکاف، معبر، کانال، جوی، تخفیف synonym, بریدگی بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع , کردن، کم کردن، تراش دادن (الماس وغیره)، عبور کردن گذاشتن، برش، چاک، شکاف، معبر، کانال، جوی، تخفیف definition,